محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

نفس مامان و بابا

0-20+--+

منم دلم خوش بود ترم دانشگاه داره تموم میشه و همسری مارو میبره گردش اما کار پشت کار!!حالا داره برگه های میان ترم و با وسواس تصحیح می کنه (والا زمان ما استادا برگه میان ترم تصحیح نمی کردن)بعدش هم باید منتظر برگه های پایان ترم باشم.تفریح منم اینجور وقتها خوندن نامه های پر سوز و گداز صفحه آخر برگه های امتحانی هست  که اشک هر خواننده ای را درمیاره.نمی دونم چرا بیش از 50% دانشجوها توی این روزها یا خودشون یا پدر و مادرشون بیمارستان بستری میشن. حدود20% نزدیکانشون را از دست میدن.15% هم خوب درس خوندن اما سر جلسه همه چی یادشون رفته ، اما اسامی 124000پیامبر یادشون هست و به تک تک امامان و پیامبرها قسمت میدن!!حدود 10% در حد قبولی برگه را پر می ک...
9 خرداد 1393

لونک

دیروز سه شنبه روز مبعث بود و چون بابا جون تعطیل بود 3 تایی به لونک رفتیم . دوست داشتی بگی لونک اما نمی تونستی و می گفتی لویی!!قربون حرف زدنت بشم پسر گلم. آبشار لونک را برای اولین بار دیدی و خوشت اومد و نگاهش می کردی.جلوی آبشار عکس انداختی که عکسشو می گذارم. بعداز ظهر زود هوا تاریک شد و رعد وبرق زد و بارون اومد ما هم زود برگشتیم خونه.در مسیر رفت و برگشت توی صندلی خودت نشستی اما همش غر می زدی.کاش می دونستی چون دوست داریم توی ماشین بغلت نمی کنیم.چون توی ماشین یه لحظه جایی بند نمیشی و می خوای بپری بغل بابا و فرمون و بچرخونی و هر چی دگمه هست امتحان کنی که این کار خیلی خطرناکه!
7 خرداد 1393

آموزش های 15-18 ماهگی 2

سرگرمی غلتاندن شما می توانید با غلتاندن یک توپ و تشویق فرزندتان به غلتاندن آن توانایی های او را پرورش دهیدو اکنون فرزند شما به سنی رسیده که غلتاندن توپ برایش جالب باشد به این کار ادامه دهید. با فرزندتان بنشینید، سپس اسمش را صدا بزنید تا به شما نگاه کند آنگاه توپ را به سمت او بغلتانید. او را تشویق کنید تا توپ را به سمت شما بغلتاند.وقتی او توپ را به سمت شما می غلتاند بگویید: نی نی داره قل می ده یه توپ قل قلی را فقط وقتی شعر بخوانید که عمل غلتیدن در حال انجام است. محققان می گویند: هر حرکت جدید که تکرار شود سلول های عصبی را به سمت اتصالات عصبی ما هیچه ها هدایت می کند.   ...
5 خرداد 1393

شیطون بلا

پسر نگو بلا بگو...شیطونه شیطونا بگو اینم عکس گل پسر شیطون ما که ماشالاه از دیوار راست بالا میره.اینجا توی عکس هم داره از پنجره بیرون را نگاه می کنه ومن هم دارم از ترس می لرزم باید به پنجرها هر چه زودتر حفاظ بزنیم. شیطون بلا تو هستی ، پسر طلا تو هستی.پسر گلم توروخدا بیشتر مواظب خودت باش! خدایا مواظب پسر گلم باش! ...
1 خرداد 1393

عروسی

شنبه 27 اردیبهشت دخترداییم اعظم را به خانه بخت فرستادیم. چون روز کاری بود بابا با ما نتونست بیاد و ما به همراه بابابزرگ و مامان بزرگ رفتیم کرج. ساعت 2 بعدازظهر راه افتادیم و به کمک رهیاب ساعت 6 به تالار رسیدیم.تالار باغ قشنگی داشت تا مهمونها برسن چندتا عکس خوشگل گرفتیم. چون فامیلهای داماد کرد بودند رقص کردی(پایکوبی کردی) انجام دادن.مراسم به خوبی و خوشی برگزار شد و اعظم خان(همیشه به همین اسم صداش می کردم ) را به خونه شوهر فرستادیم.بعداز پایان عروسی ساعت 11.30 به رشت برگشتیم وقتی به خونه رسیدیم ساعت 4  صبح بود. عکسها رو بعداً می گذارم. ...
1 خرداد 1393

آموزش های 15-18 ماهگی(1)

فلش  کارت های 15 تا 18 ماهگی را که با محمد پارسا تمرین می کنم  به نوبت در چند پست می گذارم  تا کسی لازم داشت بتونه ازش استفاده کنه.     "هر چیزی صحبت می کند" این یک بازی جالب و خنده دار است برای پیشرفت مهارت های زبانی کودکان. یک حیوان مورد علاقه فرزندتان، مثلاً خرس را به گوشه اتاق نزدیک کنید طوری که انگار دارید گوش می کنید که او چه می گوید، به فرزندتان بگویید که خرس می گوید بیایید بازی کنیم.از یک صدای بلند مناسب خرس برای عبارت"بیا بازی کنیم" استفاده کنید.خرس را به او بدهید سپس از او بپرسید که فکر می کند خرس چه می گوید. این بازی را با سوال کردن در مورد اسباب بازی های مختلف و با اش...
20 ارديبهشت 1393

یا علی(ع)

یا علی  تکه کلام این روزهای محمدپارسای 15 ماهه ماست پسری که هنوز مامان و بابا نمیگه.البته تلفظش بصورت آآعلی هست.الهی مامان قربونت بشه وقتی می خوای بشینی یا از جات بلند بشی میگی: آ علی! آخ که دلم می خوام همون لحظه قورتت بدم . پسرم علی(ع) یارت/حق نگهدارت. ...
14 ارديبهشت 1393

پله های طرقی

از طریق دوستان اینترنتی عزیز متوجه شدم که کارگاه مادر و کودک اردیبهشت در رشت افتتاح شده.منم به دوستانم اطلاع دادم.دیروز هم اولین جلسه کارگاه پرورش خلاقیت بود. فاطمه سادات جون هم با مامانش اومده بود که دختر گلشو شناختم واینچنین شد که دوست وبلاگیم را دیدم. اولین جلسه بیشترش به شیطنت و بازیگوشی کوچولوها گذشت.قراره هفته ای دو روز به مدت ١ ماه در این کارگاه آموزشی شرکت کنیم.دیگه زمونه عوض شده و ما هم برای داشتن فرزندان موفق با پسر گلم رفتم تا پله های ترقی را باهم دو تا یکی طی کنیم .امیدوارم جلسات بعد محیط واسه کوچولوها عادی تر بشه و بتونیم بشتر استفاده کنیم.عنوان گولتون نزنه فقط جهت مزاح بود! ...
9 ارديبهشت 1393

تقارن!

تا حالا شده خواب ببینی و ببینی چه ربطی با مسائل در بیداری ات داره؟خواب دیدم در آزمون دکتری قبول شدم. سر کلاس هستم واستاد داره یک قضیه عریض و طویل ریاضی را برام توضیح میده.خیلی اثبات جالبی داشت. روح آدم تا کجاها میره و چه چیزهایی آدم می بینه. وقتی بیدار شدم دیدم خیلی دلم واسه درس و دانشگاه تنگ شده. این خواب را در حالی دیدم که صبح همان روز نتایج دکتری اعلام شدن و من نه آزمون داده بودم و نه خبر داشتم که قراره همون روز نتایج اعلام بشه. عجب تقارنی در خواب و بیداری بود!! ...
6 ارديبهشت 1393