محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا

این روزها

چند وقتی سرم شلوغ بود و نتونستم بیام اینجا و در مورد این روزها بنویسم.پسر گلم 2هفته پیش به امام زاده اسحاق رفتیم.در مسیر راه جایی نشستیم و بابا کباب درست کرد تو هم بهش کمک کردی.آره عزیزم کمک کردی چون چوب کوچولو پیدا می کردی و میاوردی توی آتیش مینداختی و بادزدن هم یاد گرفتی و ... ما دیگه هرجا که در طبیعت می ریم دنبال یه جای صاف مثل زمین فوتبال می گردیم که تو راحت باشی، آخه واسه یه لحظه هم شده یه جا نمی مونی. هفته پیش هم با دوستای همیشگی رفتیم قلعه رودخان.بابا باید از دانشجویای دانشگاه آزاد امتحان می گرفت تا 12 امتحانش طول کشید و دوستامون زودتر رفتن .منم هی بهشون سفارش می کردم زمین صاف باشه هاااااا.آخه اونها دختر دارن و دخترهاشون هم از کنارشون...
3 تير 1393

بزک مزک

وقتی میره اتاق و صدایی ازش بیرون نمیاد باید ترسید، چون حتماً داره یه شیطنتی می کنه.با صورت و دستانی قرمز از اتاق بیرون اومد.با دیدنش شوکه شدم! آقا یه کار خلاف ازش سر زده. برای لحظه ای غفلت من رفته سر وقت کشوی چسب کاری شده من و لوازم آرایش مامانش را برداشته و به صورتش و دستهاش و لباسهاش و فرش مالیده.شانس آوردم یه رژ بیشتر نداشتم!! البته دیگه الان هیچ ندارم این اتفاق در عرض مدت کوتاهی رخ داد.چون من لحظه ای پسرم را به حال خودش رها نمی کنم، چون فاجعه ای بزرگ رخ میده. ...
3 ارديبهشت 1393

بر چشم بد لعنت!

پسرش از 9 ماهگی شروع به راه رفتن کرده و الان که 10 ماهش شده خوب راه میره.مارو تو پارکینگ دیده به پسرم نگاه میکنه میگه کی میشه پسرم مثل تو راه بره؟(پسرم 5 ماه از پسرش بزرگتره) میگم عجله نکن محمدپارسا تازه از یک سالگی راه افتاده.ای بابا گیر داد دیگه.به شب نرسیده پسرم چند بار بدجور خورد زمین.گونه اش شدید به میز برخورد کرد  گریه اش بند نمی اومد و  صورتش کبود شد.بیشتر از 10 روز گذشته هنوز خوب نشده و من با دیدنش بهم میریزم.قدیمی ها چه خوب گفتن،بر چشم بد لعنت! ...
3 ارديبهشت 1393

با سرما خوردگی پسرم چیکار کنم؟

چند روزی میشد که محمدپارسا بی حال شده بود پسری که لحظه ای یکجا بند نمیشه مدام سرشو روی زمین میگذاشت.بردمش دکتر.دکتر هم داروی سرما خوردگی بهش داد.چند روزی استفاده کردیم.بهتر نشد که هیچ تازه عوارض سرماخوردگی بیشتر شد.دیگه از امروز نمی خوام بهش دارو بدم و دست به دامن اینترنت شدم ببینم راهکاری واسه درمان سریعترش پیدا می کنم تازه این جمله را هم دیدم غصه ام بیشتر شد."برای درمان سرماخوردگی کودکان زیر 2سال از دارو استفاده نکنید." این پیشنهاد سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) به والدین است...   ...
28 فروردين 1393

محمدپارسا به توان 2

٢ نفر آقایی که در عکس دیده میشن محمدپارسا هستند.یعنی محمدپارسا به توان 2 و با 1 ماه اختلاف سن!!(محمدپارسای سمت راست برادرزاده عاطفه جون دوست دوران دبیرستانم هست که به دیدن محمدپارسای ما اومده بود) ...
23 فروردين 1393

اولین آرایشگاه رفتن پسرم

دیروز سه شنبه محمدپارسا به همراه بابا و بابابزرگش به خاطر رسیدن عید نوروز برای اولین بار به آرایشگاه رفت.باباش می گفت پسرمون مثل یه آقا نشست تا اصلاح کنن.اما موقع سشوار کشیدن یکم ...(بهتره آبرو داری کنم )به هر حال پسرم از آقایی هیچی کم نداره قربونش برم. قربونت برم پسرم مردی شدی واسه خودت اینم نتیجه کار.بوسسسسسسسسسس ...
28 اسفند 1392

نوروز در راه هست...

داره بوی عید میاد...داره نوروز میاد و همه در تب و تاب خرید کردن و خونه تکونی و... همه به شکلی دارن خودشون را آماده می کنن. ایشالاه که دل همه شاد و جیب همه پر پول و همه دلها خالی از غم و کینه باشه.آمین چند روزی هست که ما هم پروژه تمیزکاری خونه را شروع کردیم.اتاق خوابها را تمیز کردم و پرده هاشو شستم و اتو کردم و نصب کردم و از آنجاییکه آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک.به همسر جان گفتم آستر پرده ها را بردار که بشورم(منظورم فقط پذیرایی بود) ایشون بی خبر همه آستر پرده ها رو بیرون آوردن که شسته شدن حالا من باید همه را اتو بزنم. وای که چقدر خسته ام. حالا بگذریم مهم نیست. دیروز موقع تمیزکاری پسر خوشتیپ ما تشریف بردن طبقه پایین پیش م...
16 اسفند 1392

پسر یک سال و یک ماه و یک روزه ما

محمدپارسا جان تا این لحظه ، ١ سال و ١ ماه و ١ روز و ١ ساعت و 24 دقیقه و 26 ثانیه سن دارد :. ١١ بهمن اسفند شد و پسرمون یک ماه بزرگتر شده.حالا دیگه می تونه راه بره و داره توی خونه چرخ می زنه.هنوز نمی تونه به تنهایی از جاش بلند بشه.منظورم اینه که حتماً باید جایی رو بگیره و بلند بشه.وقتی راه رفتنش را تماشا می کنم در آسمانها سیر میکنم آخه دیدنش خیلی واسم لذت بخشه.خدایا ازت ممنونم. فرهنگ لغات محمدپارسا داره کامل تر میشه.طرفدار برنامه عموپورنگ شده و یادگرفته از پهلوان پنبه تقلید کنه دستهاشو بالا و پایین می کنه میگه بو بو یعنی بومبالا بومبا(کسایی که برنامه را دیدن میدونن منظورم چیه) دیروز هم پسر گلمون خرید عیدشو انج...
12 اسفند 1392

پسرم راه میره

محمدپارسا جون از فردای روز تولدش، یعنی 12 بهمن تلاش هاشو را شروع کرد. با هر قدم که بر می داشت سعی می کرد خودش را تشویق کنه و فوراً می افتاد زمین. به نظرم شب قبل در جشن تولد یک سالگیش که چند تا بچه همسن و سال خودش به خونه ما اومده بودن و راه میرفتن انگیزه ای شد واسه پسر گلمون که بصورت فشرده تمرین کنه تا راه بیفته. حالا که 25 روز میگذره تقریباً به راه رفتن مسلط شده و توی خونه چرخ می زنه.دیشب هر 45 دقیقه از خواب بیدار می شد و گریه می کرد.صبح که دهنش را وارسی کردم دیدم 5 امین دندون(بالا سمت راست) نیش زده. امروز هم همش بی حوصله هست و غر می زنه. کی میشه این دندونهاش در بیاد کمی راحت بشه این گل پسر! ...
4 اسفند 1392