عروسی
شنبه 27 اردیبهشت دخترداییم اعظم را به خانه بخت فرستادیم. چون روز کاری بود بابا با ما نتونست بیاد و ما به همراه بابابزرگ و مامان بزرگ رفتیم کرج. ساعت 2 بعدازظهر راه افتادیم و به کمک رهیاب ساعت 6 به تالار رسیدیم.تالار باغ قشنگی داشت تا مهمونها برسن چندتا عکس خوشگل گرفتیم. چون فامیلهای داماد کرد بودند رقص کردی(پایکوبی کردی) انجام دادن.مراسم به خوبی و خوشی برگزار شد و اعظم خان(همیشه به همین اسم صداش می کردم) را به خونه شوهر فرستادیم.بعداز پایان عروسی ساعت 11.30 به رشت برگشتیم وقتی به خونه رسیدیم ساعت 4 صبح بود. عکسها رو بعداً می گذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی