محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا

دیانا دوست نی نی سایتی

پسر گلم من و مامان دیانا وقتی که شما توی دلمون بودین و قرار بود در یه ماه بدنیا بیاین باهم در نی نی سایت اشنا شدیم. توی این دنیای مجازی که از همه جا هستن. ما دو تا هم محله ای از آب دراومدیم. دیروز ما همدیگرو دیدیم. دیدار خوبی بود.بخصوص واسه شما کوچولوها.حسابی با دیانا شیطونی کردی و سرگرم بازی شدی.دیگه نزدیک افطار بود و باید میومدیم خونه.اما تو راضی نبوی و خیلی مقاومت کردی و دوست داشتی به بازی با دیانا کوچولو ادامه بدی. اما دیگه دیر شده بود وقتی رسیدیم خونه دیدیم بابا زودتر رسیده و سفره افطاری رو آماده کرده .البته من از چند روز قبل تلاش کرده بودم و یه آش شله قلمکار خوشمزه درست کرده بودم. ...
15 تير 1393

پارک

محمدپارسا امروز برای اولین بار با بابابزرگ و مامان بزرگت بیرون رفتی.امروز جمعه 13تیر 3 تایی باهم پارک رفتین و بازی کردی و خوش گذروندی.اولین بار بود که بدون من بیرون رفتی. موقع برگشت هم برای من و بابا از بستنی نعمت، بستنی خوشمزه خریدی که قراره بعد افطار بخوریم.
13 تير 1393

چقدر بهم برخورد!

محمدپارسا جون نمی دونی چقدر بهم برخورد. ماجرا از این قرار بود که بعد از گرفتن اولین عکس پرسنلی ات. برا گرفتن گذرنامه اقدام کردیم. فرم را دفتر پلیس+10 پر کردم.سن 17 ماه، دین اسلام، مذهب شیعه، رنگ پوست سفید، رنگ چشم مشکی،قد 82، وزن 11 کیلو ، جای تحصیلات و شغل را خالی گذاشتم.وقتی فرم آماده شد نگاه کردم دیدم نوشتن تحصیلات بی سواد و شغل بیکار . نمیدونم چرا اینقدر بهم بر خورد که بهت گفتن بی سواااااااد !!کاش زودتر بزرگ شی مدرکتو بگیری و مثل بابا بهت بگن  آقای دکتر!! ...
12 تير 1393

17 ماهگی پسر گلم

محمدپارسا جون امروز 17 ماهه شدی.ماشالاه پسرم داره بزرگ میشه، دیگه آقا شده و هر روز تو دل بروتر میشه. پسرم حالا تو هشت تا دندون داری!!حرف های مارو کاملاً متوجه میشی و بعضی کلمات رو میگی ویا با اشاره سعی می کنی منظورتو به ما بفهمونی.امان از وقتی که ما  متوجه نشیم. مامان قربونت بره خیلی عصبانی میشی، گلم اینقدر حرص نخور. پسر باهوش من!یاد گرفتی تا 10 بشماری. اک(ek)، دوو(doo) ، سه، چا ، پن ، شششش ،  هف ، هش ، نووو، ده بعدش هم واسه خودت دست می زنی. نسبت به باز بودن درها حساسی. هر دری باز باشه میگی درو  ببند. اونقدر تکرار می کنی تا درو ببندیم. حالا در اتاق باشه یا در ماشین یا در پارکینگ و...فرقی نمی کنه. امروز رف...
11 تير 1393

جشن تولدی در مهد

آخرین جلسه کارگاه مادر و کودک با جشن تولد کتایون جون به پایان رسید. کلاهی هم که روی سر کتایون خانوم با تم کیتی هست طراحی و چاپش را من انجام دادم  و بهش هدیه دادیم. در کمال ناباوری همگان محمدپارسا روی صندلی نشست!!!آقا مانی هم آماده باش برای بدست آوردن کیک محمدپارسا همچنان روی صندلی نشسته.این موضوع واسه همه جالب بود، آخه این کار از محمدپارسا کاملاً بعیده،یه لحظه جایی بشینه؟!عمراً هانا خانوم هم عاشق فوت کردن و خاموش کردن شمع تولد.هی روشن می کردند، ایشون فوت می کردن روز قشنگی بود بهمون خوش گذشت.جای غایبین هم حسابی خالی بود. ...
14 خرداد 1393

لونک

دیروز سه شنبه روز مبعث بود و چون بابا جون تعطیل بود 3 تایی به لونک رفتیم . دوست داشتی بگی لونک اما نمی تونستی و می گفتی لویی!!قربون حرف زدنت بشم پسر گلم. آبشار لونک را برای اولین بار دیدی و خوشت اومد و نگاهش می کردی.جلوی آبشار عکس انداختی که عکسشو می گذارم. بعداز ظهر زود هوا تاریک شد و رعد وبرق زد و بارون اومد ما هم زود برگشتیم خونه.در مسیر رفت و برگشت توی صندلی خودت نشستی اما همش غر می زدی.کاش می دونستی چون دوست داریم توی ماشین بغلت نمی کنیم.چون توی ماشین یه لحظه جایی بند نمیشی و می خوای بپری بغل بابا و فرمون و بچرخونی و هر چی دگمه هست امتحان کنی که این کار خیلی خطرناکه!
7 خرداد 1393

آموزش های 15-18 ماهگی 2

سرگرمی غلتاندن شما می توانید با غلتاندن یک توپ و تشویق فرزندتان به غلتاندن آن توانایی های او را پرورش دهیدو اکنون فرزند شما به سنی رسیده که غلتاندن توپ برایش جالب باشد به این کار ادامه دهید. با فرزندتان بنشینید، سپس اسمش را صدا بزنید تا به شما نگاه کند آنگاه توپ را به سمت او بغلتانید. او را تشویق کنید تا توپ را به سمت شما بغلتاند.وقتی او توپ را به سمت شما می غلتاند بگویید: نی نی داره قل می ده یه توپ قل قلی را فقط وقتی شعر بخوانید که عمل غلتیدن در حال انجام است. محققان می گویند: هر حرکت جدید که تکرار شود سلول های عصبی را به سمت اتصالات عصبی ما هیچه ها هدایت می کند.   ...
5 خرداد 1393

شیطون بلا

پسر نگو بلا بگو...شیطونه شیطونا بگو اینم عکس گل پسر شیطون ما که ماشالاه از دیوار راست بالا میره.اینجا توی عکس هم داره از پنجره بیرون را نگاه می کنه ومن هم دارم از ترس می لرزم باید به پنجرها هر چه زودتر حفاظ بزنیم. شیطون بلا تو هستی ، پسر طلا تو هستی.پسر گلم توروخدا بیشتر مواظب خودت باش! خدایا مواظب پسر گلم باش! ...
1 خرداد 1393

آموزش های 15-18 ماهگی(1)

فلش  کارت های 15 تا 18 ماهگی را که با محمد پارسا تمرین می کنم  به نوبت در چند پست می گذارم  تا کسی لازم داشت بتونه ازش استفاده کنه.     "هر چیزی صحبت می کند" این یک بازی جالب و خنده دار است برای پیشرفت مهارت های زبانی کودکان. یک حیوان مورد علاقه فرزندتان، مثلاً خرس را به گوشه اتاق نزدیک کنید طوری که انگار دارید گوش می کنید که او چه می گوید، به فرزندتان بگویید که خرس می گوید بیایید بازی کنیم.از یک صدای بلند مناسب خرس برای عبارت"بیا بازی کنیم" استفاده کنید.خرس را به او بدهید سپس از او بپرسید که فکر می کند خرس چه می گوید. این بازی را با سوال کردن در مورد اسباب بازی های مختلف و با اش...
20 ارديبهشت 1393