نوروز در راه هست...
داره بوی عید میاد...داره نوروز میاد و همه در تب و تاب خرید کردن و خونه تکونی و... همه به شکلی دارن خودشون را آماده می کنن.
ایشالاه که دل همه شاد و جیب همه پر پول و همه دلها خالی از غم و کینه باشه.آمین
چند روزی هست که ما هم پروژه تمیزکاری خونه را شروع کردیم.اتاق خوابها را تمیز کردم و پرده هاشو شستم و اتو کردم و نصب کردم و از آنجاییکه آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک.به همسر جان گفتم آستر پرده ها را بردار که بشورم(منظورم فقط پذیرایی بود) ایشون بی خبر همه آستر پرده ها رو بیرون آوردن که شسته شدن حالا من باید همه را اتو بزنم. وای که چقدر خسته ام. حالا بگذریم مهم نیست. دیروز موقع تمیزکاری پسر خوشتیپ ما تشریف بردن طبقه پایین پیش مامان بزرگش و من هر وقت می رفتم و بهش سر میزدم.آقا غروب تشریف آوردن بالا.فورا متوجه شد که جای تابلو عوض شده و هی با انگشتش نشونمون میداد و حرف میزد.بعد آقا تشریف برد آشپزخونه،لباسشویی ٢٠ سانت جابجا شده بود.هی با انگشت نشون میداد و نمی دونم چی می خواست بهمون بگه.بالاخره کلی اظهار نظر کرد.نمیدونم از این تغییرات راضی بود یا نه!!قربونش برم که متوجه کوچکترین تغییر میشه.