تکه ای از بهشت_ییلاقات ماسوله
از بس با محمدپارسا مشغولم فرصتی پیدا نمی کنم تا وقایع را در وبلاگ ثبت کنم. به همین علت پستهام با تاخیر ثبت میشه.البته سررسیدی تهیه کردم و وقایع و خاطرات را در آن ثبت می کنم تا چیزی جا نمونه.این پست هم برای آخرین روز شعبان هست.یعنی روز قبل ماه رمضان که به ییلاقات ماسوله رفتیم. در تابستان هم هوای خیلی خنکی داره،خنک که چه عرض کنم تقریباً سرد بود. حسابی به پسری لباس پوشوندم ونگران سرما خوردنش بودم که خدا رو شکر به خیر گذشت.عکس های زیرو همون روز گرفتم تا با دیدنش بازهم لذت ببریم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی