این قصه سر دراز دارد...
این قصه سر دراز دارد،قصه که چه عرض کنم بهتره بگم این غصه سر دراز دارد! از هفته پیش اسهال محمدپارسا شروع شد بعدش ٣ روز تب کرد و هر چی دارو دادیم بی فایده بود. بعد از اینکه تبش قطع شد جوش های قرمزی پیدا شد. از گردنش شروع شد و در چند ساعت تمام بدنش رو گرفت. چقدر هم بد موقع آخه تعطیلات عید فطر شروع شد. نمی دونم چه گناهی کردم که تو این روزا باید اینطور عذاب بکشم. برای بار سوم رفتیم کلینیک شبانه روزی. دکتر معاینه کرد و گفت سرما هم که خورده! آخه این سرما خوردگی رو دیگه کجای دلم بذارم؟! حالا محمدپارسا اسهال داره،رزوئلا داره، سرما هم خورده، واکسن هم نتونسته بزنه. خدایا کمک کن. خدایا همه مریض ها رو شفا بده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی