محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا

21 ماهگی محمدپارسا

1393/8/14 15:25
1,411 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم ماشالاه روز به روز بزرگتر میشی و آقا تر. هر روز کارهای جدیدی یاد می گیری و لغت های بیشتری و میتونی تلفظ کنی.هر روز باهم صدآفرین کار می کنیم و اون باعث شده لغات زیادی رو یاد بگیری. بابا میره اتاق و در رو میبنده تا کارهاشو انجام بده .یه بار که بابا رفت ،اولین جمله سه کلمه ای که گفتی این بود."بابا چی شد؟" گفتم رفت تو اتاق.گفتی :"چرا درو بست؟"محمدپارسا با گفتن این جملاتت نمی دونی چقدر خوشحال شدم.آخه برای اولین بار با من واضح حرف زدی مامان قربونت بره. از هیچ چیز و هیچ کس هم نمی ترسی پسر شجاع من. تازگی ها یاد گرفتی دیگران رو هم بترسونی.میگم بابا رو بترسون تو هم با اخم نگاهش می کنی مامان فدای شیرین کارهات بشه.تا هیجده ماهگی 8 تا دندون داشتی.ما حالا ماشالاه 16 تا مروارید سفید توی دهنت داری عزیزم.چون چندتاش باهم در اومد خیلی اذیت شدی.

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)